تقاضاي آينده مس:

تقاضا براي مس مي تواند افزايشي بين 213 تا341 درصد تا سال2050 داشته باشد و پيش بيني مي شود اين ميزان منجربه تقاضاي 4/2 درصدي در انرژي مصرفي در جهان شود.

تقاضاي جهاني براي مس مي تواند افزايشي بالغ بر 341درصد تا سال2050داشته باشد و مصرف انرژي احتمال افزايشي را به همراه اين افزايش تقاضا به دنبال خواهد داشت كه در پي تحقيقات اخير احتمالا افزايش 4/2 درصدي مصرف انرژي در سال2050 نتيجه آن خواهد بود. فعاليت هاي تدبيري براي جلوگيري از چنين تغييرات عظيم مي تواند شامل توسعه بازيافت مس و به كارگيري فناوري هاي تجديد پذير باشد.

نگراني هاي فزاينده اي در مورد تامين مس براي آينده وجود دارد.اين فلز براي هدايت گرما و برق ، به عنوان يك كالاي ساختماني و آلياژ فلزات در سطح وسيع براي تجهيزات برقي و الكترونيكي مورد استفاده قرار       مي گيرد. در واقع مس يكي از پركاربردترين فلزات است كه تقاضا براي آن با رشد جمعيت و توسعه اقتصادي افزايش مي يابد. هرچند كه فلز مس توسط جوامع بشري دست كم از10000سال پيش مورد استفاده قرار گرفته است، بالغ بر95%كل مس حفاري شده تا سال 1900 استخراج شده و بيش از نيمي از مس حفاري و ذوب شده در ربع قرن اخير نير استخراج گرديده است.

تقاضا براي مس سريعتر از بازيابي آن از منابع ثانوي(يعني ضايعات صنعتي و ضايعات ناشي از مصرف، نظير لوله ها، برنج و سايل برقي كهنه) در حال رشد است و در نتيجه ، اتكا بر مس دست اول(كه بايد حفاري شود) رو به رشد خواهد بود. برآوردها نشان مي دهد كه ذخاير مس مي تواند تنها طي 25 تا60سال آينده به پايان برسد.

امور معادن به حد قابل توجهي انرژي بر مي باشد و يكي از عوامل مهم بروز آلودگي گازco2 است.استخراج مس به خصوص مصرف انرژي بالايي را طلب مي كند و با افزايش تقاضا ، انتظار مي رود كيفيت سنگ معدن آن كاهش يابد ، بدين معني كه انرژي مورد نياز براي استخراج ( و بنابراين خروج گاز co2 ) افزايش بيشتري را در پي خواهد داشت.

براي كمك به سياست گذاران به منظور طرح ريزي مناسب تر براي چنين دور نمايي از آينده ، مطالعه حاضر به پيش بيني تقاضاي مس ، تامين آن و انرژي مصرفي مربوطه تا سال 2050(برمبناي سال2010) مي پردازد.

پيش بيني ها براي چهار مقوله در آينده ، بر اساس چهارمين ديدگاه زيست محيطي جهاني يعني مقوله هاي ((GEO-4مربوط به برنامه محيطي ملل متحد ارائه گرديده است.

اين چهار مقوله عبارتنداز:

• اولويت بازار مصرف(MF):دنياي بازار-محور كه در آن روند جميعتي ، اقتصادي ، زيست محيطي و فناوري با روند توسعه جاري رشد مي يابد.اين مقوله تجارت متداول است.
• اولويت خط مشي(PF):فعاليت هاي شديدي كه توسط دولت ها اخذ مي شود تا دستيابي به اهداف اجتماعي و زيست محيطي محقق گردد(خصوصا در ارتباط با انرژي تجديدپذير)
• اولويت ايمني(SF):دنياي از نابرابري و كشمكش ناشي از فشارهاي اجتماعي-اقتصادي و زيست محيطي
• اولويت عدالت(EF):آينده اي با ارزشهاي عدالت خواهانه و بنيادگرايانه

 به طور كلي، نتايج نشان مي دهد كه افزايش تقاضاي مس طي چهار دهه آتي افزايشي شگرف خواهد داشت كه به همراه خود مقوله هاي اساسي افزايش حفاري و فراوري مس را در پي خواهد داشت.

كل تقاضا براي مس در سال2050 با پيش بيني افزايش بين213%تا341%در مقايسه با تقاضاي سال 2010مواجه است.در مقوله اولويت عدالت(EF) تقاضا بيشترين مقدار را به خود اختصاص مي دهد ،كه در آن دستيابي به عدالت جهاني مستلزم افزايش قابل توجه در توليد فلز براي تامين نيازهاي جمعيت دنيا است.در اين مقوله توليد سرانه ناخالص ملي بيشترين مقدار را دارد،كه پيش بيني مناسبي از تقاضاي مس مي باشد.

در مقوله اولويت ايمني(SF)كه قطع روابط منطقه اي و فقدان رشد درآمد مانع افزايش در مصرف فلز مي شود،تقاضا كمترين مقدار را دارد پيش بيني تقاضا براي مقوله هاي اولويت بازار(MF)و اولويت خط مشي(PF) هر دو 275% مي باشد ، چون رشد ناخالص سرانه مليGDF(در سطح جهاني)براي هردو مقوله يكسان است.

پيش بيني انرژي مورد نياز براي توليد مس ( دست اول و دست دوم ) بين 83%درصد ( در مقولهSF) تا2/33درصد ( در مقولهEF)كل انرژي جهاني موردنياز براي مصارف اجتماعي در سال2050خواهد بود-در مقايسه مصرف امروزه تنها 3%درصد است. هرچند بالاترين مقدار انرژي لازم براي مقوله EFمي باشد،اما اين موضوع لزوما به معني بالاترين ميزان خروج گاز co2 نيست،زيرا اين مقوله از طرفي بيشترين بهره برداري از فناوريهاي تجديدپذير را مد نظر قرار مي دهد.

به طور كلي اين مقاله به صراحت اعلام مي كند كه ، چون مس براي انتقال انرژي ضرورت دارد ، مصرف آن با افزايش جمعيت و فعاليت هاي اقتصادي افزايش مي يابد. بنابراين توليد مس مبين افزايش سهم مصرف انرژي در سطح جهاني بوده و باعث ايجاد حلقه بازخوردي مي شود كه مي تواند براي محيط زيست زيان آور باشد.

براي كاهش چنين اثرات منفي، محققين توصيه مي كنند كه دولت ها براي تحقيقات واكتشافات معدني ايجاد انگيزه كنند و همچنين مشوق افزايش ميزان بازيابي مس باشند.اين محققين از طرفي توصيه مي كنند از طريق كاهش تلفات در همه مراحل حفاري تا توليد محصول ، چرخه مس را كاراترنمايند و پيشنهاد مي كنند در كاربردهاي غيرقابل بازيابي مقدار مصرف مس را كاهش دهند و در مورد فناوريهاي موجود كه در آنها مس به كار مي رود به طراحي مجدد پرداخته شود.

بجاي اين فلز مي توان در برخي از كاربردها از گرافيت،كه مثلا هادي بسيار خوبي براي برق مي باشد،استفاده نمود.تغييرات به سمت اشكال تجديدپذيرتوليد انرژي نيز باعث كاهش اثرات زيان بار مربوط به توليد فلز مس مي باشد.